روابط عمومی

این وبلاگ جهت کارورزی 2دانشگاه فرهنگ وهنراراک درروابط عمومی اداره کتابخانه های استان مرکزی راه اندازی شده است.

روابط عمومی

این وبلاگ جهت کارورزی 2دانشگاه فرهنگ وهنراراک درروابط عمومی اداره کتابخانه های استان مرکزی راه اندازی شده است.

گفتگو با دکتر مهین حصیبی درمورد اهداء کتابخانه به مردم شهر اراک

سر کار خانم حصیبی خواهر دکتر مهین حصیبی خیری که در اراک کتابخانه ای را احداث نمودند در گفتگویی صمیمانه با پایگاه الکترونیکی کتاب اضهارات خود را در زمینه کتاب و کتابخانه و خیرین در این مقوله را بیان داشتند که ذیل مشاهده می کنید:

  

سوال: ابتدا مختصری از خودتان و اطلاعات و بیوگرافی خواهرتان و دوست ایشان که از خیرین هستند را به اختصار بفرمایید :

من فارغ التحصیل رشته بیولوژی از دانشگاه تهران هستم و مدت 30 سال در دانشگاه شهید بهشتی کار کرده ام و در حال حاضر بازنشسته و دریک گروه خیریه مشغول فعالیتهای عام المنفعه بهمراه خواهرم خانم دکتر حصیبی - دکتر روانشناس و استاد دانشگاه نیویورک - و خانم دکتر فرشته قویمی آل آقا پزشک و متخصص سرطان خون به خصوص در کودکان هستیم.

خواهرم  برای ساخت 7 مدرسه در جنوب خراسان ، 2 مدرسه در خوزستان، علاوه بر کتابخانه ای که در اراک ساختند، هزینه کرده است. خانم دکتر قویمی یک خوابگاه برای دختران دانشجو در دانشگاه تهران (خوابگاه )، یک مجتمت و کلینیک برای معلولان ( که بوسیله بهزیستی اداره می شود) در رودهن ساخته اند.

علاوه بر اینها من در بنیاد خیریه ای بنام بنیاد مهر مشغول هستم که برای حمایت از زنان بی سرپرس صوصی همکاری داشته ام و الان نیز در انجمن خیریه بنام مهر خانمهایی را که به دلایلی سرپرست خانوار شدند (شوهرانشان زندان به سر میبرند یا رها شده اند یا همسرانشان فوت شده اند یا به دلیل بیماری از کار افتاده اند) که بعد از شناسایی و تحقیق به آنها وام می دهیم ت و دختران بی بضاعت دانشجو و دانش آموز فعالیت می کند.

سوال: درباره کتابخانه حصیبی و ساخت آن توضیحاتی می دهید؟

هنگامیکه خواهر من در دوران کودکی در اراک به دبستان، دبیرستان می رفته (ایشان اکنون 70 سال سن دارند ئ حدود 45 سال است که در نیویورک زندگی می کنند) از نبودن کتابخانه در اراک بسیار رنج می برد  و خیلی سخت به کتاب دسترسی داشتند، و تنها بعضی از آموزگاران از روی لطف کتابهایشان را در اختیار ایشان می گذاشتند لذا این آرزو همیشه در ذهنشان بود که روزی کتابخانه ای احداث کنند. هنگامی تصمیم به احداث کتابخانه گرفته شد خیلی از دوستان به دلیل پزشک بودن ایشان توصیه به ساخت درمانگاه یا بیمارستان را می کردند ولی ایشان می خواستند که کتابخانه ای در حد توان و برای دانشجویان و یا دیگر علاقه مندان امروزه شهر بسازند .  من با شهرداری که در آن زمان متصدی امور کتابخانه بود (این مسئاله بین وزارت ارشاد و شهرداری دائماً در نوسان بود) تماس گرفتم و چون خواهرم اصرار داشتند که کتابخانه در محلی محروم بنا شود ، به دنبال زمینی مناسب بودیم و بالاخره یک زمین در داخل پارک آزادی اراک به این امر اختصاص داده شد . نقشه کتابخانه از طزیق چند مهندس آشنا طراحی شد و پس از موافقت شهرداری تمام ساختمان توسط افراد لایق با هزینه 350 میلیون تومان در سال 81 ساخته و افتتاح گردید .

در هنگام افتتاح خواهرم در ایران بودند و با هم در کتابخانه حضور داشتیم، ایشان تمایل داشتند که کتابخانه حداقل مثل کتابخانه ای کوچک اما مجهز در نیویورک اداره شود . حتی وقتی یکی از آقایان شورای شهر در باره کتابی مهم در مورد ایران که بوسیله پروفسور پوپ نوشته شده و گویا فقط یک نمنه از آن در موزه ایران باستان موجود می باشد، صحبت کردند، خواهرم این کتاب نایاب را از امریکا خریداری کردند و به کتابخانه فرستادند .

سوال: موانع و مشکلات خود را برای ساخت کتابخانه بیان فرمائید؟

در واقع مشکلات فقط بوروکراسی اداری و یافتن زمین مناسب بود که به لطف خدا حل شد . وقتی افرادی که از کتابخانه استفاده می کنند اظهار رضایت می نماید ما قلباً خوشحال و راضی هستیم .

سوال: نظر شما راجع به اداره کتابخانه ها در کشور و بخصوص کتابخانه دکتر حصیبی چیست؟

اداره کتابخانه چندین بار از سازمانی به سازمان دیگر داده شد . زمان افتتاح کتابخانه حصیبی ، آقای مهندس ملک احمدی از طریق یکی از آشنایان پیشنهاد کردند که آن را به صورت هیئت امنایی اداره کنیم، متأسفانه برای ما مقدور نبود، آنچه من در ارتباط با کتابخانه های مختلف می بینم به ساختمان یا محلیت کتابخانه ربط ندارد ، من فکر نمی کنم که تعداد کتابخانه ها کم باشد ما از آنچه که دارم به خوبی استفاده نمی کنیم ، کتابخانه ازمن آدرس محل زندگی می خواهد گاه می گوید شما باید به جای دیگری مراجعه کنید . رفتار کتابدارها در بسیاری از موارد بسیار توهین آمیز است ، در همه جای دنیا کتابخانه یک احترام و ارزشی به من به عنوان مراجعه کننده می گذارند ، تا آنجا که می توانند کمکم می کنند و مرا تشویق به خواندن می کنند . ولی اینجا از اینکه من چه روزی مراجعه کنم یا سطح سواد و تحصیلات و ... موثراست، کتابداری به من می گوید امروز نمی توانی وارد شوی، آن یکی اجازه نمی دهد خودم کتابها را ببینم .. بدتر ازهمه کتابهایی هستند که فقط بودجه وزارت ارشاد برای خرید آنها بکار رفته بدون توجه به اینکه اصلاً خواننده ای دارند یا نه .

هنگام افتتاح کتابخانه در اراک به من صدها کتاب نشان داده شد که با بودجه دولت خریداری می شوند و به درد هیچ کسی نمی خورند . کتابها همه قدیمی اند یا فقط دانشجویان می توانند از آنها استفاده کنند. تنوع سلیقه اصلاً وجود ندارد .

من جداً معتقد هستم به جای احداث کتابخانه های بیشتر باید به وضع آنچه موجود هست رسیدگی شود.

سوال: تعریف شما از یک کتابخانه عمومی چیست ؟

کتابخانه مکانی است که وقتی پای شما به آنجا می رسد به هرگونه به کتاب دسترسی داشته باشید و این امر میسر نمی شود مگر اینکه فکر فرهنگی داشته باشیم . کتابدار و مسئول ارائه دهنده کتاب باید با روابط عمومی قوی با مردم ارتباط برقرار کند و درباره کتاب و حتی کتابخانه اطلاعات کافی داشته باشد. من فکر نمی کنم کسی برای سرگرمی وارد کتابخانه ای شود مثل اینکه وارد یک فروشگاه لباس شده باشد را دارد ، هدف او مشخص است او معلوم است به دنبال چیست . من از برخورد کتابداران با مراجعه کنندگان ابراز تأسف می کنم کتابخانه ها نماد ویترینی را دارند که من و امسال من حق استفاده از آن را نداریم و این برای فرهنگ ما بسیار نگران کننده است .

 

سوال: حال با این وجود امکان ساخت کتابخانه ایده آل را دارید ؟

در زمان تماس شما با من خواهرم در ایران بودند به من گفتند که متأسفانه دیگر بودجه ساخت کتابخانه جدیدی را ندارند اما از نوع کمک دیگری حمایت خواهند نمود .

سوال: آمادگی شما در چه حدی است و در آخر هرچه ناگفته شد اضافه کنید :

به نظر من ما در حال حاضر کتابخانه کم نداریم بعضاً زیاد هم هست . چه فایده ای دارد وقتی کتابخانه داریم ارتباطات خوب در کتابخانه ها نداریم تعداد و نوع کتاب به حد نیاز وجود ندارد خیرین به این دلیل که احساس می کنند هزینه صرف شده آنها بهینه خرج نخواهد شد فقط ساختمانی وجود دارد ولی کاربردی ندارد ، بهتر می دانند در زمینه دیگری کار خیر انجام دهند

ما از کودکی کتاب می خواندیم مشکل ما ویترینی از کتابها در کتابخانه هاست که خاک می خورند و عملاً کتابخانه مکانی است برای دانش آموزانی که احتیاج به آرامش برای درس خواندن دارند ولاغیر .

من این را نیز قبول درام که اداره کتاخانه سخت و مشکل خواهد بود و در آنجا مسئولیتهای بسیاری است ولی ما انتظار دیگری از کتابخانه ها داریم. در نیویورک وقتی وارد کتابخانه ای می شوید و سوألی در رابطه با کتابی می کنید 10 نفر با میل و علاقه به شما اطلاع رسانی می کنند اما در ایران این طور نیست .

داشتن یک کتابخانه ای که ایدآل باشد بهتر از 500 کتابخانه بلااستفاده و نادرست است بهتر است کیفیت کتابخانه ها را افزایش بدهیم نه تعداد انها رادر آخر هم این را اضافه می کنم که با تمام گلایه ها من و خواهرم از هر کمکی با علاقه مندی استقبال می کنیم به امید فرداهایی بهترما نیز از خانم حصیبی به خاطر همکاری در این مصاحبه و همچنین به پاس خدمات ارزنده خواهر گرامیشان نهایت سپاسگذاری را داریم.








نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.